در تفسیر(1) آورده اند که اسماعیل پیغامبر (ع) با مردی در راهی می رفت آن مرد او را گفت : « ای پیغمبر خدای ! بر سر راه مرا بپای و منتظر باش تا من بیایم . » اسماعیل دو روز در این موضع بنشست . آن مرد را به حکم اتفاق بر آن جانب گذر نیفتاد . روز دیگر بیامد و در پای اسماعیل افتاد و گفت : « ای ثمره شجره نبوّت ! چون وعده را خلاف کردم و دیر آمدم چرا به مبارکی حرکت نفرمودی ؟ » اسماعیل گفت : « چون وعده کردم که تو را انتظار کنم ، چگونه رخصت یافتمی از خود که وعده را خلاف کنم ؟! » و بدین سبب بود که آفریدگار تعالی او را در قرآن مجید راست وعده فرمود .
قوله تعالی : « وَاذْکُرْ فِی الْکِتابِ اِسْمعیلَ اِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسولاً نَبیّاً . »(2)
1- جوامع الحکایات
2- آیه 54 سوره مریم
***********************************
حکایت زیبایی بود ، راستی با خودمون تا حالا فکر کرده ایم تا حالا چند بار به وعده و قولی که داده ایم عمل کرده ایم ؟ به چند وعده مان عمل نکرده ایم ؟ آیا تعداد وعده های عمل شده بیشتره یا عمل نشده ها ؟ تا حالا چند بار به خودمون قول داده ایم که عمل نکرده ایم ؟ چند بار به خدا قول داده ایم ؟ آیا قول هایی که به خدا داده ایم رو انجام داده ایم ؟ چند بار با خدا قول و قرار گذاشتیم که گناه نکنیم ؟ که بنده خوبی براش باشیم ؟ آیا تا حالا به این سؤالات فکر کرده ایم ؟ البته نگارنده این سطور اول با خودشه تا شما !!
خدا کنه ما به همه وعده هایی که تا حالا به خدا ، به دیگران و به خودمان داده ایم عمل کرده باشیم .